Web Analytics Made Easy - Statcounter

اختصاصی طرفداری | آلمانی‌ها در تابستان میزبان مهم‌ترین تورنمنت پیش روی دنیای فوتبال هستند و کمتر از 8 ماه مانده تا آغاز بازی‌ها، به‌رغم شروع طوفانی بوندسلیگا، اوضاع به خوبی پیش نمی‌رود. 

انتخاب‌های هانزی فلیک و حالا ناگلزمان در هر پستی با آزمون و خطا همراه است و به نظر می‌رسد شبیه هر چیز دیگری در دنیای 50 سال قبل، تفاوت‌ها از زمین تا آسمان است؛ دورانی که هلموت شون در آستانه‌ی میزبانی آلمان در جام جهانی 1974 درگیر انتخابی بزرگ میان دو هافبک هجومی معرکه‌ی فوتبال آلمان بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گونتر نتزر پس از درخشش در یورو 1972 به همراه بازی‌های عالی گلادباخ و رئال مادرید، انتخاب اول شون در دو جام جهانی قبل به شمار می‌رفت.

از طرفی مردی هم بود که تمام دوران فوتبال خود را در لباس اف سی کلن بازی کرد، در نخستین فصل بوندسلیگا، قهرمان مسابقات شد و در جام جهانی 1974 با اثبات توانایی‌های تکنیکی، فنی، حمل توپ و پاس‌های معرکه‌، خود را به هلموت شون اثبات کرد.... وولفگانگ اوورات در مصاحبه‌ای با تیم یورگنس خبرنگار نشریه‌ی 11فروند در آستانه‌ی 80 سالگی حرف‌هایی شنیدنی برای طرفداران خود دارد. داستان‌هایی از کودکی و تاثیرات جنگ بر خانواده، رقابت و رفاقت با نتزر، رد پیشنهادات باشگاه‌های دیگر و البته راز زندگی مردی که 50 سال پس از بازنشستگی هنوز وزن 70 کیلویی خود را حفظ کرده...

وولفگانگ، اووه زیلر درباره‌ی شما گفته هرگز بازیکنی وسواسی مثل تو ندیده. بازیکنی که هرگاه توپ را به او پاس نمی‌دادند جوش می‌آورد. آیا این درست است و ریشه‌های آن در کجاست؟

(خنده) حق با او است. بعد از بازی، صدای من از بس بر سر هم تیمی‌هایم فریاد زده بودم می‌گرفت. گاهی اوقات تعجب می‌کنم هم تیمی‌های قدیمی من هنوز هم با من ارتباط خوبی دارند! من همیشه به دنبال برد بودم. در زمین فحش‌ها پایانی نداشت اما پس از سوت پایان بازی با هم دست می‌دادیم. اگر این نگرش نبود شاید بسیاری از چیزهایی را که به دست آوردیم به دست نمی‌آمد...

من کوچکترین عضو خانواده‌ای با 8 فرزند بودم. می‌دیدم که والدینم برای گذران زندگی چه مشقتی می‌کشند. خانه‌ی ما در زیگبورگ بود و پدرم، در هر دو جنگ جهانی حاضر بود. پس از جنگ دوم او با مجروحیت دست به خانه بازگشت. مادرم در غیاب پدر همیشه مرا به خرید می‌فرستاد و وقتی در پانزدهم ماه قبض مالیات 50 مارکی به دستمان می‌رسید، در خانه همه چیز به هم می‌ریخت. وقتی پدر و مادرم مرا به مدرسه فرستادند، من فقط دومین عضو خانواده بودم که امکان تحصیل داشت زیرا برای تحصیل بقیه‌ی خواهرها و برادرها پولی نداشتیم. فقط برادر اولم توانسته بود تحصیلات دبیرستان را تمام کند. او فوتبال هم بازی می‌کرد و از من بازیکن بهتری بود اما هنگام جنگ به عنوان سرباز به شوروی اعزام شد و هیچگاه از آنجا بازنگشت.  در همان روزها با خودم عهد کردم طوری زندگی کنم که هیچ گاه از نظر مالی وابسته نباشم.

وولفانگ اورات در کودکی ورود به فوتبال:

در 15 سالگی بود که به طور جدی وارد فوتبال شدم. با تیم ملی پسران مدرسه‌ای، به ومبلی پای گذاشتم. در مقابل 100،000 نفر، من راه خود را یافته بودم. اگرچه پدرم مخالف ترک مدرسه بود. می‌دانم که حق داشت. می‌ترسید با یک مصدومیت همه چیز را از دست بدهم و آینده‌ام تباه شود. به همین دلیل  وقتی در 18 سالگی پیشنهاد اف سی کلن به دستم رسید، همزمان با فوتبال به عنوان یک فروشنده در فروشگاه کلن کافهوف که حامی مالی باشگاه هم بود، مشغول به کار شدم.

با این حال هنوز پدرم نگران بود اما فرانتس کرامر، سرمربی آینده‌نگر باشگاه کلن خوب می‌دانست باید برای جذب پسران جوان چه کند. در آن زمان ما 6 بازیکن تازه‌وارد به تیم بودیم. من به همراه وولفگانگ وبر، هلموت بنتهاوس، کارل هاینتس تیلن، هانس استورم و هانیتس هرنیگ. کرامر با هماهنگی باشگاه در منطقه‌ی بیلدراستاکچن در غرب کلن برای هر کدام از ما خانه‌ای با قیمت مناسب خریداری کرده بود. یادم هست که بدون گفتن این خبر به پدرم او را با خود به آنجا بردم. او در ماشین کنار من نشسته بود و کلاهش را بر سر گذاشته بود. نمی‌دانست چه چیز انتظارش را می‌کشد. وقتی چشمش به خانه افتاد، اشک شوق در چشمانش حلقه زد.

 

نابغه‌ی حساس: 

وقتی از زیگبورگ به کلن رفتم، یک سال از بازی در سطح حرفه‌ای محروم بودم زیر هنوز 18 سالم تمام نشده بود و مطابق قوانین DFB برای محافظت از بازیکنان زیر سن قانونی محدود شده بودم. من یک سال همراه با حرفه‌ای‌ها تمرین می‌کردم و بلافاصله وقتی مجوز پیدا کردم در بوندسلیگا به میدان رفتم. در 20 سالگی، ناگهان احساس یک افت محسوس بدنی کردم. چیزی که بر اعتماد به نفسم تاثیر گذاشت. خوش شانس بودم که در آن زمان گئورگ ناپفل و فرانتس کرمر مربیانم به من کمک کردند و توانستم خود را بازیابی کنم.

جام جهانی و معمای نتزر- اوورات:

من در سه جام جهانی، در تمام بازی‌های آلمان به میدان رفتم. یک نایب قهرمانی، یک مقام سومی و یک قهرمانی. جام جهانی 1966 برای من حکم آموزش و آبدیده شدن را داشت. در مکزیک 1970، به اوج خود رسیدم و به عنوان بهترین هافبک تورنمنت انتخاب شدم. و سرانجام 4 سال بعد در خانه به جام قهرمانی رسیدم.

پیش از آغاز یورو 72، هلموت شون گفته بود از من و نتزر به طور همزمان در میانه‌ی میدان استفاده خواهد کرد اما در اردوی آماده‌سازی من دچار کشیدگی کشاله شدم. به هلموت گفتم نمی‌توانم در آن بازی‌ها به میدان بروم. نمی‌خواستم ریسک کنم و جام جهانی 1974 را از دست بدهم. گونتر در آن مسابقات به شکلی دیوانه‌وار عالی بود. و یک سال بعد راهی رئالی مادرید شد. از طرفی من در بازی‌های تدارکاتی پیش از جام جهانی 1974 چند نمایش افتضاح داشتم. همین موضوع بحث انتخاب میان من یا نتزر را در رسانه‌ها داغ کرد. آنها اصرار داشتند شون باید او را به جای من دعوت کند. این‌ها باعث می‌شد اعتماد به نفسم را از دست بدهم.

نتزر یا اوورات؟

وقتی 4 هفته مانده به شروع جام جهانی شون به من زنگ زد، وحشت کردم. اصلا حالم خوب نبود. او از من پرسید چه حسی دارم و من جواب دادم می‌ترسم به جام جهانی نروم زیرا از خودم رضایت ندارم. وقتی این را گفتم سکوت بدی بین هر دو نفرمان پشت تلفن برقرار شد. خبری از دلداری دادن شون، یا گفتن «همه چیز درست می‌شود» نبود. با این حال مطمئن بودم او مرا خوب می‌شناسد.

من آن یکشنبه به کمپ تمرینی تیم در مالنت نرفتم و صبح دوشنبه راهی آنجا شدم. آن روز احساس جدیدی داشتم. انگار شون با سکوت خود قفل را باز کرده بود. در آن جلسه‌ی تمرینی هر چیزی که در چند ماه به درستی کار نمی‌کرد یک مرتبه درست شده بود....

با این حال ما مثل جام جهانی قبل، شروع رویایی برابر شیلی نداشتیم. سپس بازی برابر استرالیا رسید. و من عملکرد عالی داشتم. یک ساعت نمایشی فوق‌العاده، چند پاس معرکه و گلی که به ثمر رساندم. در بازی بعد برابر آلمان شرقی، من به خاطر ضربه‌ای که به ساقم خورد و مصدومیت جزیی تعویض شدم. بازی 0-0 بود گونتر نتزر وارد میدان شد. می‌دانستم که آماده‌ی گلزنی است. کافی بود یک کرنر یا ضربه‌ی ایستگاهی در جایی مناسب به دست آوریم تا گونتر کار را تمام کند. می‌دانتسم اگر چنین چیزی رخ دهد باید تا چند بازی آینده روی نیمکت بنشینم. اما نتزر خوش شانس نبود و ما گلی را دریافت کردیم. جام جهانی برای نتزر تمام شده به نظر می‌رسید. به عقیده‌ی من او بازیکن برجسته‌ای بود که در بازی‌های باشگاه، احساس راحتی بیشتری می‌کرد.

همه‌ی این‌ها در زمین بازی بود. رقابت بین ما در یک پست و .... اما این رقابت هیچ گاه بر دوستی ما تاثیری نداشت. یک بار او در بهار 1971 من و همسر کارین را به مهمانی دعوت کرد. از همان روزها تا امروز ما با هم دوست هستیم و همین الان هم هر 3، 4 هفته یک بار باید با هم تلفنی گپ بزنیم.

اووه زیلر به خاطر رد پیشنهادات میلیونی اینترمیلان در آن دوران به اسطوره‌ی مردم هامبورگ تبدیل شد و شما در کلن ماندید:

 من و همسرم در خانه‌ای در منطقه‌ی خوش آب و هوای  ترویزدورف کلن زندگی می‌کردیم و طبق عقدی نانوشته هیچگاه آن خانه را ترک نکردیم. حواس او همیشه به بچه‌ها و همه چیز بود. یادم هست در سال 1977، وقتی فوتبالم در کلن تمام شد، لی استرن مدیر واحدی در بورس شیکاگو و مالک باشگاه شیکاگو استینگ با من برای نهار قرار گذاشت و دستمزدی بیشتر از تمام دوران 15 سال بازی‌ام در کلن ارائه داد. وقتی آن پیشنهاد را نپذیرفتم، او چهار بار دیگر، با پیشنهاداتی بهتر به سراغم آمد اما همسرم علاقه‌ای به زندگی در آمریکا نداشت. من و او به همراه پسران 6 و 9 ساله‌مان زندگی خوبی در کلن داشتیم و از نظر مالی نیز نیازی به آن پول‌ها نداشتیم.

کلن- بارسلونا 1976؛ 2 سال پس از فینال 1974 و ملاقات دوباره با یوهان کرویف

اولین قهرمان بوندسلیگا:

وقتی من به کلن آمدم، ما کیلومترها از بقیه‌ی تیم‌ها جلوتر بودیم. لباس‌های با کیفیت سفید رنگ، کمپ تمرین مدرن و نمایش‌های عالی در زمین. ما در اولین فصل بوندسلیگا قهرمان شدیم اما بعدا نتوانستیم آن را تکرار کنیم. بدشانس بودیم که کرامر خیلی زود از دنیا رفت. او یک مرد فوق‌العاده بود و بدون او پیمودن مسیر دشوار شد و بایرن مونیخ و گلادباخ بلافاصله از ما سبقت گرفتند با این حال من به بازی در سه جام جهانی و بردن یکی از آنها می‌بالم.

روزنامه‌ی برزیلی "ژورنال دپورتس" در مورد شما نوشت: "او از ظرافت یک بالرین، هوش انیشتین و ویژگی های فوتبالی والایی برخوردار است، بله، چه می توانیم بگوییم، بیایید از بزرگترین واژه برای تعریف از استفاده کنیم، وولفگانگ اوورات. "

وقتی کسانی هستند که راجع به شما این چیزها را می‌نویسند عالیست اما به نظر من آنها واقع چیزی از فوتبال نمی‌دانند! (خنده) یک حرفه‌ای هیچ گاه به این چیزها نمی‌اندیشد. وقتی من در یک  بازی موفق می‌شدم، همیشه حس خوبی داشتم اما اغلب احساس من این بود که روز بدی را سپری می‌کنم. حتی امروز هم که برای فوتبال بازی کردن به سالن می‌روم وقتی نتوانم از یک نفر کنم به جای اینکه فکر کنم او 50 ساله است و من 80 ساله، به خود می‌گویم: لعنتی، چرا نتوانستم دریبلش کنم!

 

زندگی امروز:

من به خاطر بازی با توپ، به سراغ تنیس رفتم اما جذب آن نشدم. همچنین گلف. اینکه به توپ ضربه‌ای بزنی و سپس قدم زنان سرغ ضربه‌ی بعدی بروی... این ورزش من نیست. فوتبال، هیچگاه جذابیتش را برای من از دست نداده. در آستانه‌ی 80 سالگی، هفته‌ای دوبار به سالن می‌روم. سه شنبه‌ها در هِنف و پنجشنبه‌ها به سالن باشگاه اف سی کلن. دویدن و شنا را هنوز هم ادامه می‌دهم و خوشحالم که هنوز هم وقتی روی ترازو می‌روم همان وزن 70 کیلو در جام جهانی 1974 را دارم. با وجود تمام سختکوشی و زحماتی که کشیده‌ام، آنقدر خوش شانس بوده‌ام که میدانم حتما کسی آن بالا هست. کسی که هر شب پیش از آنکه بخوابم از او تشکر می‌کنم.

 

اخبار داغ ????????????????????????

پلی لیست؛ از بنزما و شما تا نیمار و رفقا / برنامه اختصاصی رسانه طرفداری فردوسی پور: خوشحالم کنار مردم ایران ماندم + عکس حسن روشن: از حذف استقلال خوشحالم؛ پرسپولیس در آسیا چه کار کرده؟ اتفاق تلخ در لیگ هلند؛ دروازه بان در بازی مقابل آژاکس بیهوش شد + عکس تکل خشن ناچو و اخراج مستقیم در دقیقه 94 بازی ژیرونا - رئال مادرید / فیلم

منبع: طرفداری

کلیدواژه: جام جهانی 1974 ی فوتبال بازی ها همه چیز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۹۷۹۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وقتی رافائل نادال وسط مسابقه تنیس خود، پیگیر نتیجه بازی بایرن مونیخ و رئال مادرید می‌شود! / فیلم

در چارچوب مرحله یک‌هشتم نهایی مسابقات مسترز مادرید، شامگاه سه‌شنبه رافائل نادال قهرمان پنج دوره که آخرین سال دوران حرفه‌ای خود را سپری می‌کند مقابل ییری لهچکا مغلوب شد و با این مسابقات وداع کرد. 

دانلود (0.9MB)

دیگر خبرها

  • تبریک تولد 49 سالگی دیوید بکام / فیلم
  • وقتی دابو کاپیتان پرسپولیس را بازی داد (عکس)
  • جشن تولد ۴۱ سالگی افسانه پاکرو
  • موسیالا من را یاد مارادونا می‌اندازد!
  • وقتی رافائل نادال وسط مسابقه تنیس خود، پیگیر نتیجه بازی بایرن مونیخ و رئال مادرید می‌شود! / فیلم
  • یازده ستاره تیم ملی ایران که زود خاموش شدند
  • شجاعیان: در خواستگاری‌ام سر فوتبال دعوا شد!
  • حق با توخل بود: وقتی هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد
  • قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
  • به مناسبت روز جهانی کار و کارگر